Saturday, January 29, 2011

سوالی که ذهنمان را درگیر کرده وجوابش را هم نمیدانیم!

چرا وقتی خبر اعدام میشنوم نمیرم بیرون فریاد بزنم؟
میترسم؟
واقعا من ترسو هستم؟
یا منتظر بقیه هستم؟
شاید هم رهبر میخام؟
یا به انگیزه هام شک دارم؟
شاید هنوز درصدی امید به اصلاحات بدون خشونت دارم؟

برای اینکه چیزی در مملکت عوض بشه باید اول خودمون عوض بشیم.
انقلاب رو اول تو خودمون بوجود بیاریم.
و برای این انقلاب نیازی به رهبری و کامنت و الله اکبر و بادکنک سبز نیست.
فقط یک قرار 2 ساعته در یک جایی در این شهر خاکستری و پیاده روی و فکر به آینده و خواسته ها و موانع.
همین قدر که ببینم چند نفر دیگر هم آمده اند برای ایجاد حس همبستگی کافی است.

برای شروع با خودم قرار گذاشتم فردا برم یه جایی توی این شهر و برای دستگرمی فقط قدم بزنم .(حضرات همیشه مخالف حرص نخورید انرژی بیخود هم مصرف نکنید نگفتم تنهایی انقلاب میکنم قرار هم نیست با قدم زدن چیزی عوض بشه ولی خودم عوض میشم)
اگر شما هم هستید بیایید.
نیاز به شعار و نشانه هم نیست.
همین قدر که بیاییم و دل بکنیم از جای گرم فعلا برای اول کار کافیه.

آیا برای این کار نیاز به فرمان رهبری داریم؟

آیا کسی با من میاد؟

قرارمون کجا؟


No comments:

Post a Comment