Thursday, July 28, 2011

روزهاي خاکستري ايران من

عصر پجشنبه ای دلگیر با بغضی غریب از ته دل به یاد می آورم آنروز را که شعار میدادیم :
پنجره واکن که خبر میرسد. ازپس این شام سحر میرسد. جمعه همه کاوه آهنگریم. دولت ضحاک به سر میرسد.
و دور و برم را که میبینم ...کاوه ها در زندان و مادرانشان ماتم زده و آنها که کاوه نشدند. در صف شیر و یارانه و سهم الحیات.

Wednesday, June 8, 2011

انقلاب 57 انفجار نور بود که به دلیل نبود دلایل علمی، عملی نشد!

اما خیزش 88 ما انعکاس یک فریاد بود، صدایی که از ایران شروع شد و به کوههای یخ زده مصر و تونس و لیبی و سوریه برخورد کرد و با پهنای فرکانسی عظیم تر به ایران بازمیگردد.


22 خرداد 1390. دیکتاتور به پایان سلام کن!

دوباره ولایت، این والاترین هدیه خداوند و این ستون حکومت اسلامی در خطر است.

مدافعان ولایت! آماده! که دوباره سبزک ها بپا میخیزند.


دوباره ولایت، این والاترین هدیه خداوند و این ستون حکومت اسلامی در خطر است.


ولایتی که سپرش بمب اتم و دشمنش هاله و پدرش بیمارش هستند.


به هم زننده امنیتش نداها و سهرابهاو مادران عزادارو وبلاگ نویسان.


و مدافعان مظلومش، بشار اسد و هوگو چاوز و چین و روسیه هستند .


ولایتی که قیمتش نزد پاسدارانش یک ساندیس با کیک یا بدون کیک است.


و اشتیاق بدست آوردنش گاه به قیمت از دست دادن چشمانشان تمام میشود که در راه ولایت ساندیسی این ایثاری بی مقدار است!


آری همان سبزک هایی که جنازه شان را هم تشییع کردید و به خاک سپردید، دوباره از زیر خاکستر سر برمیآورند.


دوباره سبزک های مزدور آمریکا و اسرائیل! با سلاح های فوق پیشرفته قلم و شعار و سنگ در برابر ولایت مداران مظلوم که با دستهای خالی فوقش با چند شیشه نوشابه و باتوم و کلت کمری و شوک الکتریکی و کلمات رکیک و خلاصه ابزار فوق ولایی، این ولایت را با چنگ و دندان نگه داشته اند.

Tuesday, June 7, 2011

آهای! میشه مرد باشیم باز؟


میشه این بار مرد باشیم باز؟

میشه دوباره ندا بشیم و سهراب؟

میشه دوباره همه باشیم؟

میشه این بار تظاهراتمون سکوت نباشه؟

میشه رگ غیرتمون باز کلفت بشه؟

میشه یه کاری کنیم بچه هامون اسممون رو با افتخار بیارن؟

میشه این بار اون ایران و ایرانی که ازش دم میزنیم رو اول به خودمون و بعد به همه دنیا نشون بدیم؟

میشه تیتر اول خبر خبرگزاری ها رو بعد از 22 خرداد تبدیل کنیم به : ایران بپا خاست؟

میشه خودمون رو برای یک لحظه جای مادران فرزند از دست داده بزاریم؟
میشه این بار متمدنانه با سرکوبگران وحشی برخورد نکنیم ودر برابرشون مثل خودشون بشیم؟

میشه سرنوشتمون رو بدست بگیریم؟

میشه؟

Wednesday, February 16, 2011

در صورت دستگیری موسوی و کروبی چه میکنید؟

1 - چون به خمینی فحش نداد بهتر که دستگیر بشه
2 - بادکنک هوا میکنیم اونم سبز!
3 - الله اکبر میگیم
4 - 20:30 تماشا میکنیم
5 - هیچی (مدل خمینی)
6 - نمیدانم
8 - کامنت های خفن میزنیم تو بالاترین
9 - ما هم سران کودتا را دستگیر میکنیم
10 - نبرد مسلحانه
11 - مبارزه به همین شکل فعلی خیابانی
12 - فعالیت فرهنگی
13 - اعتصاب










یارانه اعتراض هم 25 بهمن به ژاله و مختاری پرداخت شد

27/11/1389
خدمت ملت شهید پرور همیشه در صحنه
سلام علیکم

خبری نشده خودتان را ناراحت هیچی نکنید.

به فکر یارانه ها باشید و خرید شب عید و میزان پاداشی دولت کریمه

یارانه ها هم که پرداخت شد

یارانه نان و آب و گاز و سوخت و کوفت

راستی یارانه گلوله چنده؟ استخدام مزدور چطور؟

یارانه دفاع از مقام ولایت؟

راستی تا یادم نرفته! یارانه اعتراض هم 25 بهمن به ژاله و مختاری پرداخت شد

نمیشناسیشون؟ بی خیال، خودت را ناراحت نکن ...فقط همیشه در صحنه باش تا انقلاب مهدی و صبر کن همه چیز خودش درست میشود

ومن الله التوفیق








Saturday, February 12, 2011

بسیجی! تو عاشورایی هستی یا من؟

تویی که 22 بهمن با عزت و احترام در حصار امن نظام، خیابان گردی میکنی با پذیرایی کیک و ساندیس، و در رسانه های همان نظام تورا حماسه ساز میخوانند. همه نظام برای تو رسانه میشود، ولی صدایت به زور تا دیوارهای شهر میرسد
یا من که قرار است 25 بهمن 2 روز دیگر بیایم! میدانم حراست و حفاظتی درکار نیست
میدانم پذیرایی جز مشت و لگد و گازاشک آور و دود نیست
میدانم نظامیان باتوم هایشان را بجای محافظت از من، بر سر و بدنم خواهند زد
اما خواهم آمد بدون رسانه حکومتی و هنوز نیامده دنیا صدایم را شنید
شاید مرگ در انتظارم باشد اما مرگ با عزت را به رفاه با ذلت ترجیح میدهم! مثل حسین در عاشورا ...
مثل ندا مثل سهراب مثل ...
چشمانت را باز کن!
من عاشورایی ام یا تو؟

Wednesday, February 9, 2011

مبارزه واقعی با استکبار و استعمار پیر، بدست همین جنبش سبز صورت میپذیرد

مبارزه واقعی با استکبار و استعمار پیر، بدست همین جنبش سبز صورت میپذیرد.
و تن دادن به ذلت و سرسپردگی به استکبار جهانی توسط اوباش بسیجی و لباس شخصی های ذوب در ولایت عملی میشود.

و آنهایی که ایرانی مستقل و آزاد می خواهند، که در آن دیندار و بی دین بدون دغدغه آزار و تهدید زندگی کنند، تنها راه، مبارزه با این استعمار و استبداد طلبان جاهل است.
که جهلشان تنها سلاحشان است.
آنهایی که ایران را با رنگ و آب دینی صحنه آرایی کردند تا از ساده دلی مردم بهره کامل را ببرند و سرمایه های مادی و معنوی این مرز و بوم را با حربه اعتقادی به تاراج ببرند.

چه میشد اگر بزرگترهای ما هم این را درک میکردند که انقلاب 57 توسط همانهایی مصادره شد که قاجاریه را خریده بودند و مجلس را به توپ بستند و برای نفت و گاز ما نقشه ها داشته و دارند.

همانهایی که وقتی انگیزه های وطنی را برای بقای نوکرشان در ایران، بی فایده دیدند، به سراغ رنگ و بوی دینی برای حکومت ایران رفتند.

همانهایی که از جنگ ایران و عراق بدشان نیامده بود حداقل چیزی که برایشان داشت، فروش اسلحه و بمب ها شیمیایی بود که بر سر جوانان سبز وطن ریخته شد. و هزاران هزار خانه و خانواده را داغدار کرد.

من به عنوان یک ایرانی مسلمان با دید واقع بینانه، باید بپذیرم که امروز مبارزه با استبداد را از خانه شروع کنم از عقایدم از خودم و خانواده ام.
از پدر و مادرم و فرزند و دوست و همسایه ام.
از تمام جاهایی که سالها با غبار استعمار و ارتجاع سرخ و سیاه آلوده شده.




































Tuesday, February 8, 2011

نشه دوباره که به هم نگاه کنیم بگیم چرا کسی کاری نمیکنه! ... خودم مگه کسی نیستم؟

آیا ما هنوز به این باور نرسیدیم که بیشتر آدمهایی که تو کوچه خیابون میبینیم، با ظاهر خواب آلود و بی تفاوت، در دلشون آروزی تغییر دارند؟
ما هنوز به این باور نرسیدیم که ما بیشماریم و حاکمیت در اقلیت محض؟ آیا شما باور ندارید؟
ولی همه ،30 ،28، 25، خرداد 88 را دیده ایم! روزی که همین آدمهای به ظاهر بی تفاوت، زن و بچه و جوان و پیر، آمدند

آیا ما نمیدانیم که اکثریت هر جامعه ای پیرو هستند و پیشرو ها همیشه در اقلیت؟
و جمعیت پیرو هیچ گاه به راه نمی افتد مگر با تحریک پیشروها؟ امروز من و تو پیشرو خیزش آزادیخواهی و عدالتخواهی ایران هستیم!
پس اگر من و تو با هم باشیم جمعیتی را به دنبال خود خواهیم آورد... فقط اطلاع رسانی با تلفن پیامک اعلامیه و هر راه دیگر














Monday, February 7, 2011

بوی آزادی میآد!

تو هوای سرد بهمن، ایران هوای آزادی کرده باز.
ولی این بار با چشم و دل روشن.
به خدا این بار آنکه شلاق خواهد خود حاکمیت پوشالی دیکتاتوری دینی است.

ما مردم خسته ولی امیدواری هستیم که خودمان زودتر از دشمنان به خودمان خنجر میزنیم.
پس بیاییم این بار برای یک بار هم که شده نترسیم.
از غرش موتورها، و نعره سگان ولایت.
خودمان بزرگشان کردیم و کوچکی و حقارتشان را در 25 و 28 و 30 خرداد و در یک سال و نیم مبارزه دیدیم.
حکومتی که یک وبلاگ نویس را میکشد تا امنیت ملی اش نابود نشود، بچه گنجشکی است در لاک عقاب.

بیاییم خودمان را دیگر تحقیر نکنیم
اگر روزی برای مبارزه باکنک سبز هوا کردیم، مطمئن باشید این هم خاری بود در چشم دشمن، اگر روی بام ها الله اکبر گفتیم و صدای همراهی نشنیدیم، بدانیم چندین سگ ولایت را نا امید کرده ایم

اما ، وقت بادکنک ها و اسکناس ها و شعار های سبز اکنون است، نه بعد از 25 بهمن
امروز ، ایران در انتظار کوچکترین اقدام من و توست
همراه شو عزیز.
















Sunday, February 6, 2011

یه لحظه لطفا!

درس اولی که از یک سال و نیم مبارزه گرفتیم!
هیجان زده نشویم
حکومت 32 سال با هر وسیله ممکن سرپا مونده
وجهه بین المللی هم نداره که از دست بده
قرار نیست با یک توپ و تشر بره
لطفا به 25 بهمن به عنوان شروع یک خیزش دوباره نگاه کنیم نه پایان

انقلاب شما را اسلامی میداند ولی برای راهپیمایی به نفع انقلاب شما باید اجازه صادر کند

مردم مصر!
اخوان المسلمین!
مردم ما برای اینکه در حمایت از مردم مصر راهپیمایی کنند ، باید از خامنه ای و دولت حاکم اجازه کتبی داشته باشند با صدها شرط و شروط.
آیا شما باور میکنید که خامنه ای سلامی بی طمع به شما انقلابیون مصری کرده باشد؟

Friday, February 4, 2011

یک پیشنهاد سبز برای پیوند جنبش روبه پیروزی مصری ها با جنبش سبز!

رسالت این برهه جنبش سبز یک کنش تاکتیکی است که بی خطر و مطابق با شرایط کنونی این جنبش است:
حمایت صد در صد از معترضان مصری

و جلب حمایت مردم مصر و پیش هم نشاندن مبارک و خامنه ای به عنوان دیکتاتورهای زمان

و استفاده از توییتر و فیسبوک و وبلاگها حتی فضاهای رایگان برای اطلاع رسانی و آگاه سازی انقلابیون مصری از توتئه و نقشه های شوم خامنه ای و همدستانش برای مصادره انقلاب مصر

و نمایش اوج وقاحت ها وشرارت های رژیم آخوندی ولایی و شخص ولایت فقیه برای مصری ها

ارزش این اقدام کمتر از اعتراضات خیابانی نیست...

آیا کسی هست که بتواند وقایع ایران و جنبش آزادیخواهی مردم ایران را به همراه تصاور و ویدئوها به زبان عربی برگرداند؟

Wednesday, February 2, 2011

بسیجی، لباس شخصی، امشب دعای فرج بخوان!

بسیجی، لباس شخصی، امشب دعای فرج بخوان!
باتومت را با نجوای مرگ بر ضد ولایت فقیه تمیز کن و صفا بده.
مشتهایت را بر دیوارهای سیمانی بکوب و به ضرب دست خود مطمئن شو.
چند رکعت نماز وحشت بجا بیاور و برای رهبرت طول عمر طلب کن.
بسیجی امشب، چاقویت را تیز کن ...
چپیه ات را روی بالشت بینداز و سرت را به آرامی رویش بغلطان.

چون قرار است من را بزنی...
من که با دست های پولادین خالی.
مشتهای آهنین ظریف.
و قامت ایستاده لاغرم.
تا آخر ایستاده ام.

دلم لک زده برای بوی دود و گاز اشک آور و اسپری فلفل

من هم مثل شما ها دلم لک زده برای بوی دود و گاز اشک آور و اسپری فلفل.
ولی ... همه ما، یک سال بزرگتر شدیم ... تجربه سال قبل باید یادمون باشه
یادمون باشه قرار نیست حکومت در روز 14 یا 18 یا 22 بهمن بزاره بره
پس امیدمون به ادامه حرکت باشه نه به پایان زودهنگام

خودمون بریم، اگر کسی نبود یخ نکنیم ...
قرار نیست اولین روزهای حرکت تمام خواسته هامون رو فریاد بزنیم ...
قرار نیست وقتی میاییم بیرون یک تجمع منسجم و منظم ببینیم
قرار نیست همه سبز باشن...

ولی قراره ما بریم چه هزار نفری چه یک نفری.

جوابی که تاریخ این روزهای ما خواهد شد

ایران هم مثل همه کشورهای دیگر تشکیل شده از :
عده ای آدم حسابی با شعور و نترس
عده ای بی تفاوت
عده ای ترسو و بزدل
عده ای نفهم و بی شعور
به اضافه عده ای ساندیس خور یا همان نان به نرخ روز خور که در اوج رذائل اخلاقی هستند

به نظر شما کدام گروه در اکثریت هستند؟
سال 88 جواب این سوال، گروه اول بود،
آیا حال و روز این روزهای کشورمان نشانگر میل افراد به سمت کدام گروه است؟

جواب را آینده ای نه چندان دور به ما خواهد گفت. جوابی که آیندگان، ما را به آن خواهند شناخت نه به امتیازهای کسب شده در بالاترین و شمار دوستان فیس بوک و تعداد شعارهای ما در توییتر.
جوابی که تاریخ این روزهای ما خواهد شد.

Sunday, January 30, 2011

امسال هم قرار است 22 بهمن، برای سدعلی عروسی بگیریم؟

انتخاب یک روز برای تظاهرات و امید به پیروزی در یک روز خاص مثل 22 بهمن یا عاشورا، آفت همه حرکتهای ما بود.
از چند روز قبل از این مناسبتها تبلیغاتی شروع میشد که کار حاکمیت تمام است و چنین میکنیم و چنان میکنیم...
اگر از اول واقع بینانه با ماجرا روبرو میشدیم و بجای هدف یک روزه اهداف چند ماه را می دیدیم امروز شاید ایرانی بهتر از این داشتیم

الان هم دوباره موتور تبلیغات هیجان زده روشن شده، مواظب باشیم، به نظر تله است.
برای حاکمیت بد هم نمیشود اگر مردم در روز 22 بهمن شلوغ کنند، آنوقت بهانه کافی برای سرکوب بیشتر مردم و به رخ کشیدن توحش خود را بدست خواهد آورد.
و دوباره موج شدیدی از نا امیدی در بین نیروهای جنبش بوجود خواهد آمد.

Saturday, January 29, 2011

سوالی که ذهنمان را درگیر کرده وجوابش را هم نمیدانیم!

چرا وقتی خبر اعدام میشنوم نمیرم بیرون فریاد بزنم؟
میترسم؟
واقعا من ترسو هستم؟
یا منتظر بقیه هستم؟
شاید هم رهبر میخام؟
یا به انگیزه هام شک دارم؟
شاید هنوز درصدی امید به اصلاحات بدون خشونت دارم؟

برای اینکه چیزی در مملکت عوض بشه باید اول خودمون عوض بشیم.
انقلاب رو اول تو خودمون بوجود بیاریم.
و برای این انقلاب نیازی به رهبری و کامنت و الله اکبر و بادکنک سبز نیست.
فقط یک قرار 2 ساعته در یک جایی در این شهر خاکستری و پیاده روی و فکر به آینده و خواسته ها و موانع.
همین قدر که ببینم چند نفر دیگر هم آمده اند برای ایجاد حس همبستگی کافی است.

برای شروع با خودم قرار گذاشتم فردا برم یه جایی توی این شهر و برای دستگرمی فقط قدم بزنم .(حضرات همیشه مخالف حرص نخورید انرژی بیخود هم مصرف نکنید نگفتم تنهایی انقلاب میکنم قرار هم نیست با قدم زدن چیزی عوض بشه ولی خودم عوض میشم)
اگر شما هم هستید بیایید.
نیاز به شعار و نشانه هم نیست.
همین قدر که بیاییم و دل بکنیم از جای گرم فعلا برای اول کار کافیه.

آیا برای این کار نیاز به فرمان رهبری داریم؟

آیا کسی با من میاد؟

قرارمون کجا؟


بس کنید این نشد نشد نمیشه نمیشه رو!

نمیخام انگ ساندیس خوری بزنم میدونم همه خسته ایم.

هیچ کدوممون انتظار این همه جنایت رو پس از انتخابات نداشتیم.

به قول یه نفر: گویا در تخمین شدت وقاحت رژیم، دچار اشتباه محاسباتی شدیم.

ولی این چاره کار نیست! کشتی هنوز تموم نشده سوت پایان این کشتی دست خود ماست.

حریف ما قدره، ولی شکست ناپذیر نیست! حداقل اینو ما باید بفهمیم مایی که 25 و 28 و 30 خرداد رو ساختیم و دیدیم.

و به نقل قول موثق از خودشون نظام رو تا نزدیکی سقوط بردیم.

یه یاعلی ، یا زرتشت ، یا مسیح ، یا آزادی مونده تا آزادی.

بس کنید این نشد نشد نمیشه نمیشه رو!

نمیخام انگ ساندیس خوری بزنم میدونم همه خسته ایم.

هیچ کدوممون انتظار این همه جنایت رو پس از انتخابات نداشتیم.

به قول یه نفر: گویا در تخمین شدت وقاحت رژیم، دچار اشتباه محاسباتی شدیم.

ولی این چاره کار نیست! کشتی هنوز تموم نشده سوت پایان این کشتی دست خود ماست.

حریف ما قدره، ولی شکست ناپذیر نیست! حداقل اینو ما باید بفهمیم مایی که 25 و 28 و 30 خرداد رو ساختیم و دیدیم.

و به نقل قول موثق از خودشون نظام رو تا نزدیکی سقوط بردیم.

یه یاعلی ، یا زرتشت ، یا مسیح ، یا آزادی مونده تا آزادی.

Friday, January 28, 2011

اونهایی که ساز ناامیدی میزنید و تونس و مصر و یمن رو تو سر بچه های ایران میکوبید!

اولا که تونس هنوز به جایی نرسیده انقلابش! و این احتمال هم هست که بشه جمهوری اسلامی از نوع تونسی و 30 سال آینده تازه بشه مثل الان ما!

مصر هم که اول راهه! بعد از 25 سال تازه فهمیدن باید تکون خورد. ولی جنبش مردم ایران سالهاست جاریه ولی سال 88 به اوج رسید.

بعدشم مشخصه هیچ وقت نرفتی تو خیابون گاز فلفل و باتوم و مشت و لگد نوش جان کنی! کهریزک و اوین و انفرادی و شیشه نوشابه و اعدام رو هم که فکرشو نکن! و از اون قماش هستی که نشستی بقیه فدای تو بشن!

سوم اینکه نه تونس و نه مصر و نه هیچ جای دیگه نیروهای وحشی سپاه و بسیج و سرباز گمنام ولایت رو بصورت موازی با ارتش تربیت نکرده تا روز مبادا ولشون کنه مردمو تیکه پاره کنند.

چهارم اینکه کی گفته ما نتونستیم؟! انتظار داشتید حکومت تا بن دندان مسلح رو که به هیچ اصل انسانی و حتی به قوانین خودش هم پایبند نیست رو با چند ماه مقاومت از پا در بیاریم؟

و یادمون باشه جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در اکثریت ناآرامیهای منطقه و حتی دنیا است. ولی در مورد حکومت تونس و مصر اصلا اینطور نیست.

و ما با یک حکومت دیکتاتوری خاص طرفیم که برای بقای خودش از هر راه غیر انسانی دریغ ندارد. حتی نیروهای داخلی خودش رو هم به راحتی فدا میکنه.

و نکته آخر! حرکت مردم ایران، در نوع خودش بی نظیر بود و تحسین همه دنیا رو در پی داشت و سرلوحه تمامی این حرکتهای عدالت جویانه شد.

Friday, January 7, 2011

بیائیم بزرگتر از شهرام و مهران بیندیشیم.

آیا من و تو اینقدر ناتوان در اندیشه هستیم که شهرام برایمان رهبر شود و مهران بت؟

که یک مشاجره بی سر و ته، فشارخونمان را پائین و بالا ببرد! چرا دامنه خواسته های ما برتر، بزرگتر و گسترده تر از شهرام و مهران نباشد؟ آیا در خود به قدری کفایت و درک از دنیای خود نمیبینیم که خود بتوانیم حوادث اطرافمان را بررسی و تحلیل کنیم؟

یک برنامه ماهواره ای، تمام سهم و خواسته ما از مبارزات مدنی نیست، یک برنامه طنز را فقط در حد یک طنز بها دهیم. و بدانیم خودمان آنها را بزرگ کرده ایم.

بیائیم دیگر نگوئیم رهبر من آن کسی است که فلان کرد و بهمان گفت.
رهبر ما خرد جمعی ماست.

شهرام همایون اگر برایمان گرامی است، به همان اندازه هم قدرت انتقاد از او را داشته باشیم.
مهران مدیری اگر برای ما اسطوره طنز است، بتوانیم بدون هیچ تعصبی او را سرتاپا نقد کنیم.

و اگر روزی همه آنهایی که همراه اندیشه ما بودند، رفتند، ما استوار بر سرپیمانمان بمانیم، با آنها یا بی آنها.